ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
نام خدا
امروز بیست و سوم ذیقعده روز زیارتی ولی نعمت ما حضرت امام رضا(ع) می باشد . بنابراین تصمیم گرفتم تا مرغ دل اتون را به سمت مشهدالرضا(ع) به پرواز در بیاورم :
به نام خدا
گل محمد قصد
رکاب اتوبوس کرد . اما خان عمو دست بر شانه او گذاشت . گل محمد راه به خان
عمو داد . خان عمو بالا پیچید و نگاه بر چهره های خاموش و ترس زده گذراند.
مردم مسافر، خواب و بیدار ، گویی بر جای خشکیده بودند. خان عمو راه بر گل
محمد باز کرد . گل محمد پا بررکاب گذاشت و تن به درون کشانید و کنار شانه
خان عمو در چشم زایران ایستاد. زایران هم بدان حال ، خشکیده و ترس زده بر
جاهای خود مانده بودند و هیچ سخنیشان بر لب و بر زبان بنود.
گل محمد در
عمق ماشین به جایی خیره مانده بود. خان عمو نگاه او را رد گرفت . در عمق
ماشین ، پیرمردی و پیرزنی بژولیده تر کنج نشسته بودند و نگاه هایشان چون دو
پوست نازک پیاز آویزان بود. گل محمد از میان بار و بنه ای که بر کف ماشین
انبار شده بود ، راه به عمق ماشین کشید و آنجا مقابل دو پیر ایستاد. اکنون
جا به جا سرهایی به سوی گل محمد برگشته و نگاه به او داشتند .
گل محمد
پرسید : پایوس امام رضا می روید ، ها ؟
پیرمرد زنش را نشان داد و گفت :
همراه پیرزال ، پسرم ! نذر کرده بودیم . اگر قبولمان کند .
گل محمد گفت :
الحمدالله که حالا طلب کرده .
پیرمرد گفت : تا چه پیش آید !
گل محمد
دست به جیب برد و قبضدان پولش را بیرون آورد و گفت : ما را هم دعا کنید !
بیش
از این نماند و تندتر از آنکه رفته بود ، بازگشت .
- پس شماها دزد
نیستند ؟!
گل محمد به سوی صدا سر برگردانید و در او نگریست . مرد سر فرو
انداخت . گل محمد سوی در براه افتاد، از کنار ستار و خان عمو گذشت و پایین
پرید. صدای پیرمرد که لرزشی آشکار یافته بود ، از عمق ماشین بر آمد که می
پرسید: برای کی . . . به نام کی . . . دعا به جان و جوانی کی بکنم ، پسرم ؟
ستار
و خان عمو یکصدا گفتند : گل محمد !
(کلیدر - محمود دولت آبادی - ج 8)
به نام خدا
1) در ابتدا دوران انقلاب گروهها و احزاب بسیاری خودشان را در به ثمر رسیدن آن محق می دانستند و در همان ابتدا فعالیت بسیاری داشتند ، هر حزب و گروهی سعی می کرد که با استفاده از ابزارهای نوشتاری و شنیداری و گفتاری مختلف، از آرمانها و اهداف خودش تعریف کند. در آن زمان مجلات و روزنامه های بسیاری به انتشار می رسید و حتی در صدا و سیما نیز مناظره های مختلفی برگزار میشد که افرادی همچون شهید بهشتی و مفتح و مطهری در آن شرکت داشته و با احزاب به بحث و مناظره می پرداختند . کلا فعالیتهای مختلف حزبی در آن زمان بسیار بود .
2) یکی از ابزارهایی که در آن زمان تقریبا رایج بود کاست ها بودند ، اکثر سخنرانی ها و بحث ها بر روی کاست ضبط می شد و دست به دست می چرخید و علاقه مندان به خودش را پای دستگاههای ضبط می نشاند . یادمه در آن زمان یک جفت کاست به دست خانواده ما رسید به نام "کانال 2" که یک خاطره بسیار زیبایی کودکی برای من برجای گذاشت . چند وقت پیش توی اینترنت به فایل های صوتی این کاست دسترسی پیدا کردم و متوجه شدم که این کاستها از مسعود بهنود بوده . آنها نوستالژیک بسیار زیبایی همراه با دانایی برایم به همراه داشت . چون در آن زمان کودکی من متوجه بسیاری از گفته های سیاسی آن کاست ها نمی شدم ولی اکنون به خوبی متوجه می شود که بهنود با آن صدای گرمش و با آن قلم شیوایش چگونه راوی قسمتی از رخدادهای تاریخی کشوربوده.
2+1=3) بیست و هشتم مرداد ماه سال 32 از آن تاریخ هایی است که در ایران بخصوص و حتی در تاریخ سیاسی جهان دارای ویژگی خاصی است . تاریخی که درآن مصدق که چند روز قبل شاه را مجبور به خروج از کشور کرده بود در اثر کودتاهی از اریکه حکومت برکنار گردید و مجددا شاه بر مسند پادشاهی اش نشست . از این کودتاه روایتها و حکایتهای و تحلیل های مختلفی انجام شده ولی به نظر من آنچه که در این مجموعه کاست به مدت 5دقیقه به آن می پردازد تقریبا متفاوت است . در این 5 دقیقه سندهایی ارائه می شود که در جای خودش جالب می باشد. صدای شخصی به نام مهدی میراشرافی که خودش را نماینده مجلس شورای ملی می خواند و همچنین صدای خود زاهدی. برای من یکی که بسیار جالبناک بوده .دانلود فایل صوتی این 7 دقیقه را برایتان می گذارم باشد که برای شمایان نیز جالب باشد
دانلود فایل مربوط به کودتای بیست و هشت مرداد 32
پ ن 1: بیست و ششم مرداد ماه سالروز بازگشت آزادگان سرافراز به مهین عزیز را گرامی میداریم
پ ن 2: اقا در ضمن بنده نمی دانم که آیا بعضی از این اسامی که در این پست بکار رفته جز مصادیق مجرمانه می باشد یا نه ؟ اگر دوستان فکر میکنند که اقا فیلی به اینجا می آید و خانمانمان را بر باد میدهد، می توانند این پست را به اختیار تام فررررررت نمایند . فردا روز نیایید بگید که تو همساده بدی بودی خانه خراب شدیم .